رمان هکر قلب
رمان جدید هکر قلب
رمان هکر قلب
به قلم :arish94
حجم رمان : ۵.۸۴ مگابایت پی دی اف , ۱.۳۴ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۲ مگابایت نسخه ی جاوا , ۴۹۲ کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه ی از داستان رمان هکر قلب از دینا دانلود :
با عجله اومدم توی اتاقم.خیالم راحت شد.الان هیچی به اندازه ی یه شام دوستانه بهم نمیچسبید.حداقل خیلی بهتر از این بود که بشینم ….
صفحه ی اول رمان هکر قلب:
با عجله اومدم توی اتاقم.خیالم راحت شد.الان هیچی به اندازه ی یه شام دوستانه بهم نمیچسبید.حداقل خیلی بهتر از این بود که بشینم کنار عموو خ و نوادش و به حرفای اونا گوش بدم.از هر ۵ تا جمله توی ۴ تا از اونا میگفتن عروسم.عموبختیار دوست بابام بود.و بیشتر اوقات با خانمش و تک پسرش که آقا شروین باشن خ و نه ی ما بودن.من هم فرزند دومه خ و نوادم.بچه ی آخر.یه آبجی بزرگتر ازخودم دارم که در حال حاضر رفته کیش..چند سال پیش مادرم رو از دست دادم.و الان فقط با بابام و خواهرم زندگی میکنیم.مثل همیشه نشسته بودیم دور هم و حرف میزدیم که نسرین زنگ زد و ازم خواست شام با سودابه و شهلا بریم بیرون.
بابا اوایل بهم اجازه نمی داد تنها برم بیرون.ولی چند بار که دید به خوبی تونستم از خودم محافظت کنم بهم اطمینان کرد.انواع کلاس های رزمی رو رفته بودم.بابا و مامان میگفتن لازمه واست.منم بدم نمیومد از رزم.برای همین با علاقه به کارم ادامه دادم.شلوار لی آبی روشنم رو پام کردم.و مانتوی قهوه ای بلند و اندامیم رو هم پوشیدم.سر کمد بودم تا شال انتخاب کنم که در اتاق زده شد.بی توجه به کارم ادامه دادم و فقط گفتم:بفرمایید
صدای باز و بسته شدن در رو شنیدم.
بلاخره یه شال قهوه ای رو پسندیدم.حس کردم یه نفر پشتمه.برگشتم.شروین بود.اخماشو انداخته بود توی هم و نگاهم میکرد.سرمو کج کردم و گفتم:چیه؟کاری داری؟
برای کامپیوتر و تمام گوشی ها
_______________________________________
برای گوشی های اندروید
_______________________________________
برای گوشی های آیفون
_______________________________________
برای گوشی های موبایل نسخه کتابچه
______________________________________
باتشکر از ۹۸ia.com
دینا دانلود – مرکز دانلود رمان ایرانی و خارجی

سلام.واقعا وبسایت خوبی دارید
نظر لطفتونو میرسونه پایدار باشید . تمام تلاشمون برای خدمت رسانی به شما عزیزان هست.